امتیازهای عبادت در اسلام

 

امتیازهای كلی عبادات

هرگاه عبادات را بطور كلی بررسی كنیم و آن ها را با هم مقایسه نماییم، امتیازهایی برای عبادات بطور عموم بدست می آوریم كه به پاره ای از آن ها اشاره می كنیم:

ادامه نوشته

نسل من و انقلاب

محمدرضا اسدزاده در سال 2008 برنده جایزه ادبی در سال پایتخت فرهنگی جهان اسلام در باکو شده است. پس از انتشار 6 کتاب از سال 1382 تا امروز، «منِ این نسل» هفتمین اثر او است. این نویسنده از سال 1374 تا امروز در نشریات و مطبوعات مختلف فعالیت داشته و از جمله شاگردان مرحوم نادر ابراهیمی بوده است. اما در میان 6 اثر منتشر شده از او، «من این نسل» اثری ادبی، انتقادی با رویکردی متفاوت است که در کشور آذربایجان، باکو منتشر شده است. «منِ این نسل» که با زبانی ادبی به نقد اجتماعی جامعه و به موضوع رویارویی و گفتگوی دو نسل اول و سوم انقلاب می‌پردازد، در 170 صفحه منتشر شده است.

در این کتاب که طی چهار فصل و در قالب روایت ادبی نگاشته شده است، نویسنده به مسائلی چون تظاهر کردن، خشونت، آزادی، دینداری، ادبیات و دوستی از نگاه نسل جدید برای نسل انقلاب توجه می‌کند.گفت وگوی مهر با محمدرضا اسدزاده درباره کتاب «منِ این نسل» را می‌خوانید:

این کتاب حاصل چه فضایی بوده است؟ چه شد که این موضوع را با وجود حساسیت‌هایی که دارد، انتخاب کردید؟

این کتاب، حاصل یک تجربه زیستی بود. من در محله شهرک غرب تهران و در فضایی که نسل جوان‌های متفاوت داشت، بزرگ شده‌ام. فضایی که اصولاً یک تجربه خاص از زندگی در پایتخت را دربرمی‌گیرد. از طرفی خود من، متعلق به گروه اول نسل سوم انقلاب هستم. نسلی که پایان جنگ و تحولات اجتماعی پس از آن تا امروز را از نزدیک لمس کرده است. اختلال‌ها، اختلاف‌ها و تضاد‌های نسلی و طبقاتی و ایدئولوژیک را از نزدیک لمس کردم. حالا به عنوان فرزندی که در بین این طبقه اجتماعی پایتخت بزرگ شده و با وجود اعتقاداتی که نسبت به جهان، انسان و جامعه داشته و دارم، چگونه می‌توانم از کنار این همه تضادی که دهه 60 و 70 با آن روبه‌رو بوده، راحت بگذرم؟ «من این نسل» تجربه زیسته فرهنگی در دهه 60 و 70 پس از انقلاب است. حاصل اعتقاد و باورهایی که داریم و تضادهایی که می‌بینیم. نسل جوان پس از انقلاب ما پر از این تضادهاست. پر از سوالاتی از نسل قبل از خود که همچنان بی‌پاسخ مانده است. پر از انزجار و انتقاد از رفتارهایی که با فطرت و با وجدان انسانی سازگاری ندارد. تلاش کردم تا این انتقادها و انزجارهای درونی و نهادینه شده در اذهان نسل جدید را روایت کنم. یک نوع گفت وگوی صمیمانه و دوستانه با آدم‌های رادیکال و معتقد جامعه ماست که با منطق تندروی، هیچ مرزی را برای تعامل و تفاهم باقی نگذاشتند. شاید بشود گفت نقد فضا و آدم‌های رادیکال است.

فکر می‌کنید چقدر این روایت کامل بوده یا چقدر توانستید به عمل مشکلات نسل جدید با نسل گذشته بپردازید؟

روش من استقرایی بوده است. از قالب روایت در گونه‌های مختلفش بهره گرفتم. از یک جزئی یا چند جزئی نتیجه‌ای را گرفته‌ام که در متن جامعه عینیت دارد. ممکن است به قول دوست گرامی و نویسنده ارجمندم جناب رضا امیرخانی نتوانسته باشم در رفتارهای غلط نسل رودررویم، کنکاش عمقی کنم اما نماهایی متفاوت از کردار و رفتارشان را با بیان ادبی به تصویر کشیده‌ام. حالا اینکه چقدر موفق بودم، خواننده باید بگوید.

دو ضعف در کار جدی دیده می‌شود. یکی اینکه چرا این‌قدر با کلمات بازی کرده‌اید تا مفهوم را برسانید؟ دوم چرا اجازه ندادید طرف مقابلتان که از نسل گذشته است، در مقابل شما جواب بدهد؟ فقط یک سویه از نسل جدید حرف زده‌اید.

بله. هر دو عمدی بوده است. اولی به این دلیل که خیلی حرف‌ها هست که ساده گفتنش تبعات سنگینی دارد. این روش را از استادم نادر ابراهیمی یاد گرفتم. می‌گفت مفاهیم زمانه را که به هزار دلیل نمی‌شود، رک و شفاف گفت، در لفافه بگو. او که باید بفهمد، می‌فهمد. کتاب نثر ادبی است. گونه‌های مختلف نثر به کار گرفته شده. مفاهیم ارایه شده هم در جامعه ما با حساسیت‌های خاص خود روبه‌روست. اما درباره دومین سوالتان باید بگویم که این هم عمدی بوده است. مخاطب در همه این سال‌ها از مراکز و رسانه‌های رسمی و غیررسمی و از متن جامعه، همه استدلال‌ها و حرف‌ها و منطق نسل اول و دوم انقلاب را شنیده است. حالا می‌خواستم یک طرفه از نسل خودم بگویم و نگاه نسل جدید را پیش روی آنها بگشایم. شاید در کتاب دیگری، حرف‌های نسل انقلاب را برای نسل جوان نوشتم. اما اینجا خواستم از آنچه در دل و قلب نسل خودم بود، بگویم.

 

ادامه نوشته

شیوه های امر به معروف و نهی از منکر8

 

در ادامه  مباحث  در خصوص  شیوه های امر به معروف و نهی از منکر آخرین پست مربوط به این زمینه در اینجا درج می شود.حتما تا ادامه مطلب  این پست را دنبال کنید.

شیوه «  استناد به الگوها »

در هر جامعه ای، الگوهایی شایسته، در حوزه های مختلف وجود دارد؛ الگوهایی علمی، فرهنگی و اجتماعی، که در زمینه های علم، فرهنگ و هنر، دین و اخلاق و ... با برخورداری از ویژگی هایی، چون؛ بلند همت بودن، عزم و تصمیم جدی داشتن، صداقت و شجاعت داشتن، کمک به هم نوعان و ... زبانزد عام و خاص هستند در موارد بسیاری برای اصلاح رفتار افراد، استناد به این الگوها سودمند و کارساز است. پروردگار متعال پیامبر (ص) و نیز پیشوایان معصوم (ع) را الگو و اسوۀ مردم قرار داده است و پس از آن، مومنان حقیقی و به کمال رسیده را، اسوه دیگران، معرفی می نماید:

- قد کانت لکم اسوه فی ابراهیم والذین معه[6]

قطعاً برای شما، در پیروی از ابراهیم و کسانی که با اویند (مومنان)، سرمشق خوبی برای زندگی است.

- لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنهٌ[7]

یقیناً برای شما، در اقتدا به رسول خدا، سرمشقی نیکوست.

مردم بدانند یا ندانند، آگاهانه یا ناآگاهانه، در زندگی خود از الگوهایی، سرمشق می گیرند و رفتار و گفتار و حتی چگونگی لباس پوشیدن و نوع لباس، راه رفتن و حرف زدن و .... را از آن الگوها، فرا گرفته و بکار می بندند. بنابراین بهتر آن است انسان الگوهای رفتاری خود را افرادی رشد یافته و انسان های کامل قرار دهد، که همه رفتار آنان بر مبنای آموزه های الهی بوده است، نه از سر هوا و هوس.

گریه ی او، خنده ی او، نطق او          نیست از وی، هست محض خلق هو

گریه و خنده و سخن گفتن چنین الگویی از او نیست، بلکه همگی ریشه در اخلاق خداوند دارد.

چنین انسان هایی شایسته آنند که گفته شود:

دین و دل را کل، بدو بسپرد خلق         پیش امر و حکم او، می مرد خلق

در مدح و ستایش انسان های کامل، سخنی نمی توان گفت و وصفی نمی توان آورد :

این چنین آدم که نامش می برم           گر ستایم تا قیامت، قاصرم

درباره استناد به الگوها برای تصحیح رفتار دیگران، به یک نمونه تاریخی توجه گردد:

 

ادامه نوشته

وبلاگنویسی  کوله بار با حال و هوای انقلاب

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشکین‌شهر، به مناسبت فرارسیدن ایام حماسه‌سازی ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی در 9 دی 88 و 22 بهمن 57 مسابقه وبلاگ‌نویسی «کوله‌بار» را برگزار می‌کند.

انعکاس گسترده و ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی ایران در فضای مجازی، شناخت و ایجاد ارتباط با وبلاگ‌نویسان متخصص در مباحث مرتبط و تعمیق باورهای اسلامی و انسانی مسلمین در میان عموم آحاد جامعه از اهداف این مسابقه وبلاگ‌نویسی به شمار می‌رود.ن

از موضوعات این مسابقه وبلاگ‌نویسی می‌توان به معرفی اصول، ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی ایران، نقش و مشارکت مردم در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بررسی دستاوردهای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و بررسی ابعاد مختلف دفاع مقدس و پیروزی ملت غیور ایران اسلامی اشاره کرد.

 

همچنین رابطه عاشورا و تأثیر آن بر پیروزی انقلاب اسلامی، بررسی ابعاد مختلف جنگ نرم دشمن برای مقابله با صدور انقلاب اسلامی ایران، بررسی فتنه 88 و گرامیداشت حماسه 9 دی، نقش دانشجویان پیرو خط امام در پیروزی انقلاب اسلامی ایران، معرفی شهدای دانشجوی انقلاب اسلامی ایران، نقش بسیج دانشجویی در عصر حاضر و معرفی شهدا دانشجویی از موضوعات این مسابقه وبلاگ‌نویسی به شمار می‌رود.

شرکت برای عموم افراد آزاد است و محدودیتی از نظر سن و جنس و میزان تحصیلات وجود ندارد. همچنین هر وبلاگ باید یک مدیر داشته باشد، اما وجود نویسندگان متعدد بلامانع است. لوگوی جشنواره باید در وبلاگ قرار داده شده و سایت جشنواره به نشانی 

www. bso-meshkin.ir

 نیز لینک شود.
کاربران می‌توانند فرم ثبت نام را از وب‌سایت اطلاع‌رسانی بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشکین شهر دریافت کرده و پس از تکمیل اطلاعات خواسته شده، آن را به نشانی الکترونیکی
kolebar@chmail.ir ارسال کنند.کاربران باید در بخش موضوع ایمیل خود درج عبارت «فرم ثبت نام در جشنواره وبلاگ نویسی» الزامی است.
داوری در دو مرحله صورت می‌گیرد که مرحله اول مربوط به انتخاب آثار (انطباق با موضوعات مسابقه، قوانین جمهوری اسلامی ایران و…) و مرحله نهائی نیز خود شامل دو بخش فنی (80 امتیاز) و محتوائی (120 امتیاز) خواهد بود که به صورت جداگانه ارزیابی می‌شوند.

ثبت نام تا 22 بهمن ماه 92 سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ادامه دارد؛ داوری از 23بهمن ماه آغاز می‌شود و اختتامیه در 16 اسفند ماه 92 مصادف با ولادت با سعادت حضرت زینب کبری (س)، برگزار خواهد شد.

 

چرا انقلاب کردیم؟!

 

آیا تا به حال این سوال به ذهنتان رسیده، اینکه چرا انقلاب کردیم؟

آیا به نظر شما بسته به اینکه  از چه نسلی باشید( اول، دوم ویا سوم) پاسخ شما با سایر ین متفاوت خواهد بود، به عنوان مثال پاسخ شما به عنوان یک نسل اولی که انقلاب را درک کرده با یک نسل سومی که چند سال بعد از 22 بهمن 57 به دنیا آمده متفاوت خواهد بود؟

میان خود نسل ها چطور، به نظر شما پاسخ افراد یک نسل با هم متفاوت خواهد بود؟ اگر تفاوت دارد این تفاوت ها برای چیست؟

در دهه پنجاه که اوج مبارزه با رژیم شاهنشاهی بوده است، گروه های متفاوت با انگیزه های گوناگون در خط مبارزه با رژیم قرار داشته اند و هر کدام بسته به ایدئولوژی و اهدافشان شیوه خاص را برای مبارزه انتخاب می کردند برخی مبارزه مسلحانه، برخی از طرق فرهنگی و..... که امام خمینی(ره) به دلیل برتری ایدئولوژی و داشتن هدف والا و اسلامی توانستند خیل ملت را به سمت خویش جذب کنند و رهبری ملت را به عهده گرفتند.

اما در کل آنچه در بیشتر گروه های مبارز مشترک بوده نفی سلطنت بوده و خواهان از میان برداشتن آن بودند.

ادامه نوشته

"اوباما "بچه بود آن روزهای انقلاب

 

سلام به همه بچه های انقلاب که این روزها جشن ماندگاری انقلاب را می گیرند.

این مطلب که پیش روی شماست از یک وبسایت برگرفته شده که خیلی حال و هوای انقلابی داره. انقلابی که هنوز هم ادامه داره تا زمانی که به دست صاحب اصلیش امام زمان عج برسد.روزی که حتما آمدنی است.

حتما از این سایت و مطالب اون دیدن کنید. البته اولش این مطلبو تا پایان بخونید.

این اوباما بچه بود، یادش نمی‌آید؛ از بهمن ۵۷، سی و پنج سال است که براساس آنچه رؤسای جمهور آمریکا منقول می‌دارند، هفته بعد قرار است انقلاب اسلامی سقوط کند!

به خدا این گزینه نظامی، پوسید روی میز رؤسای جمهور آمریکا! آمریکا یک رئیس‌جمهور داشت به نام «ریگان» که می‌خواست ریشه ملت ایران را از طریق خلیج و با ناوهای دریایی خشک کند! آن روزها مردم، این شعار را سر دست گرفتند؛ «خلیج فارس ایران، محل دفن ریگان». ما آن روزها بچه بودیم اما نوگل بهار نبودیم! ظریف نبودیم! تخس بودیم! قد کشیدیم! و حالا می‌پرسیم؛ «کجایی اصلا آقای ریگان؟! حال شما چطور است؟!» روزی «علیرضا» از این هم بزرگ‌تر خواهد شد و از اوباما و جان کری خواهد پرسید؛ «کجایید عالیجنابان؟! چه خبر از گزینه نظامی‌تان؟!

ادامه نوشته

مقاومت...مقاومت  جشنواره وبلاگنویسی


جشنواره وبلاگ نویسی مقاومت متشکل است از تیم سایبری ماهنامه عطر ظهور فریدونکنار ، که تمامی کار اجرایی از تبلیغات تا ثبت نام را بر عهده دارند.
جوایز جشنواره:

با انتخاب هیئت داوران چهار اثر برگزیده انتخاب و به افراد برتر جوایز و لوح یادبود چشنواره اهدا خواهد شد.

- شرکت در این مسابقه محدودیت سنی نداشته و در سطح کشور  برگزار می شود.
- زمان ثبت یا بروزرسانی مطالب باید تا حداکثر آخرین مهلت تعیین شده (1392/11/12) باشد و بدیهی است به مطالبی که پس از این تاریخ ارسال گردد امتیازی تعلق نمی گیرد.
- وبلاگ ها هم بصورت گروهی و هم انفرادی قابل ارائه در جشنواره می باشند.
- تمامی وبلاگهای شرکت داده شده در جشنواره می توانند برای مشخص نمودن حضور خود در جشنواره از پوستر و  یا  حداقل لینک صفحه جشنواره به این   آدرس  استفاده کنند:

       جشنواره وبلاگنویسی مقاومت

شیوه های امر به معروف و نهی از منکر7

شیوۀ «ارائه جایگزین»

شاید دیده باشید پدرها  و مادر هایی را ، که در خانه ، به فرزندان کوچک خود ( که به اقتضای سن و از روی حس کنجکاوی ، رفتارهایی از خود نشان می دهند)، پیوسته ، توصیه می کنند ، نکن ، بشین ، چرا گوش  نمی دهی ؟ اگر دوباره چنین کنی دوستت ندارم . اگر یک بار دیگر این کا ررا بکنی می گم هاپو تو را بخوره ! و... از این نمونه برخودها فراوان مشاهده می شود . اما این که به فرزندان خودنشان دهند که چکار باید بکنند؟ خیلی کمتر به چشم می آید ، بیشتر پدرها و مادرها در ارائه جایگزین یا فکر نکرده اند یا درست فکر نکرده اند !،  این یکی از مشکلات تربیتی در محیط خانه بشمار می رود.

ادامه نوشته

شیوه های امر به معروف و نهی از منکر6

 

در ادامه  پستها و مباحثی که در خصوص " شیوه های امر به معروف و نهی ازمنکر " داشته ایم در این پست یکی دیگر از این موارد ذکر می شود . حتما به ادامه مطلب  مراجعه فرمایید.

برخی از افراد، گاه بر اثر غفلت زدگی، در انجام واجب ها، سستی می ورزند، یا پاره ای از گناهان را مرتکب می شوند، اگر کسی به آنان یادآوری کند که؛ عزیز من این قدرت و سلامتی جسم و .... نعمت هایی است که خداوند به تو ارزانی داشته است، سپاس گزاری از خداوند و شکر نعمت هایش، استفاده درست از آنها و در راهی است که برای سعادت و خوشبختی تو قرار داده است، شکر  چشم؛ مطالعه، کسب علم و معرفت، زیارت پیشوایان دینی و برادران ایمانی و صله رحم و .... می باشد و شکر گوش و زبان و سایر اعضا نیز، به کارگرفتن آنها در جهت کار و تلاش سالم و سازنده است، انسان در برابرهمه این نعمت ها مسؤول است و مورد سؤال قرار خواهد گرفت، و باید پاسخ گو باشد.

در قرآن کریم می خوانیم:

- ان السّمع و البصر و الفواد، کل اولئک، کان عنه مسؤولاً.[1]

همانا گوش و چشم و دل، از همه اینها، انسان مورد سؤال قرار می گیرد.

- ثم لتسئلنّ یومئذٍ عن النّعیم.[2]

در روز قیامت یقیناً همه شما، از نعمت هایی که داشته اید بازپرسی خواهید شد.

- و لتسئلّن عمّا کنتم تعلمون.[3]

از آن چه انجام داده اید، حتماً بازپرسی خواهید شد.

در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است:

از جمله پندهایی که لقمان به پسرش می داد این بود که:

و اعلم انک ستسال غداً  اذا وقفت بین یدی الله عزّوجل عن اربع: شبابک فیما ابلیته و عمرک فیما افنیته و مالک مما اکتسبته و فیما انفقته، فتاهب لذلک و اعد له جواباً[4]

بدان فردا روز قیامت که در دادگاه الهی، حاضر شوی از تو درباره چهار چیز، سؤال خواهد شد؛ از جوانیت، که در چه چیزی آن را گذراندی و از عمرت، که در چه چیزی آن را فانی و سپری کردی و از مال و ثروتت، که از کجا بدست آوردی؟ و از این که آن مال و ثروت را، در کجا خرج و هزینه کردی؟ ( این پرسش ها از تو خواهد شد) پس خود را برای آن و پاسخ دادن به پرسش ها آماده کن.

بنابراین نعمت هایی که خداوند به انسان داده است و نیز مسؤولیت های انسان در برابر آن شکر و سپاس آدمی را می طلبد، که در اطاعت پروردگار، تجلی می یابد. و کفران نعمت های او (که در نافرمانی حق رخ می نماید)، عامل زوال نعمت ها می گردد. به قول سعدی:

شکر نعمت، نعمتت افزون کند           کفر نعمت، نعمت، از کفت بیرون کند

 

 

ادامه نوشته

وبلاگنویسی " عاشورای انقلاب"

 

با مراجعه به لینک زیر می توانید در این مسابقه شرکت کنید و با قراردادن پستهایی در زمینه  " عاشورای انقلاب"

لینک خود را در این سایت ثبت کنید.

وبلاگنویسی " عاشورای انقلاب"

عاشورای انقلاب -جنگ نهروان  تلاطم فتنه انگیزی در اسلام

 

 در  پست موضوع" جنگ نهروان تلاطم فتنه انگیزی در اسلام" بررسی می شود . این مطلب توسط رسول جعفریان نوشته شده است. این مطلب را تا ادامه دنبال کنید و نظرات خود را در بلاگ قرار دهید.

درست همان زمان که اشعث بن قیس قرارنامه تحکیم را برای گروههای مختلف سپاه می‏خواند، گروهی از سپاهیان، در برابر او فریاد زدند: «لا حکم إلا لله» . (1) به گزارش نصر بن مزاحم افرادی از بنی مراد، بنی راسب و بنی تمیم، با شعار بلند از حکمیت رجال در دین ابراز تنفر کرده و گفتند: حکمیت تنها سزاوارتر خداوند است.در میان مخالفان، عمرو بن ادیه (و در نقلی دیگر: عروة بن جدیر) (2) به اشعث حمله کرد: شمشیر او به آرامی بر اسب اشعث فرود آمد.اندکی بعد از آمدن اشعث نزد امام و اظهار این که همه مردم راضی بودند مگر عده کمی از آنها، فریادهای لا حکم الا لله، بلندتر شد. سؤال آنان این بود: پس تکلیف کشتگان ما چیست؟ خداوند تکلیف معاویه را روشن کرده و حکم خدا چیزی جز سرکوب سپاه شام نیست. روشن است که در برابر کسانی مثل اشعث ، شمار زیادی از سپاه عراق ، به هر دلیل حاضر نبودند در برابر شامیان سر تسلیم فرود آورند .زمانی که یک گروه توانستند رأی خویش را به امام تحمیل کنند ، چرا گروه دیگر سخن خود را بر امام تحمیل نکند؟ آنها از امام خواستند تا مسأله تحکیم را رها کرده و در اصل از رأی پیشین خود که منجر به کفر شده، توبه کند. امام با استناد به «اوفوا بالعقود» فرمودند که اکنون قرار گذاشته شده و چاره‏ای جز صبر تا پایان مدت قرار نامه نیست. (3) آن حضرت به‏ آنها فرمودند: می‏بینید که بیشتر این جمعیت، موافق با جنگ نیست و اگر شما به جنگ بپردازید، اینان شدیدتر از مردم شام با شما خواهند بود. (4) در راه بازگشت از صفین ، مردم به دو گروه تقسیم شده گروهی مخالف حکمیت بودند و گروهی دیگر، آنها را به جدایی از جماعت متهم می‏کردند. (5) در نزدیکی کوفه، کم کم جماعتی از سپاه جدا شده و به منطقه حروراء، در نیم فرسنگی کوفه (6) رفتند. به همین دلیل بعدها ، آنان را حروریه نامیدند.

ادامه نوشته

عاشورای انقلاب" اسباب فتنه جویان برای فتنه انگیزی در جوامع اسلامی"

 

در ادامه مباحث عاشورای انقلاب در خصوص فتنه در این پست مقاله ای با عنوان اسباب فتنه‏ جويان براي فتنه‏ انگيزي در جوامع اسلامي پیش روی شما دوستان قرار میگیرد.

هر عملی برای کارگر واقع شدن، نیازمند ابزار مناسب است. فتنه نیز که یکی از کنش‏ها و واکنش‏های اجتماعی است برای پدیداری و فراگیری به این ابزار نیاز دارد. از این‏رو، فتنه‏جویان هر مقدار که مجهز به این ابزار و اسباب باشند، در عمل نیز موفق‏ترند. ما برای بیان عمل‏کرد و تأثیر فتنه در جوامع اسلامی به تحلیل و بر شمردن این ابزار می‏پردازیم:

1 ـ فریب‏کاری و تظاهر به اسلام

فتنه‏گران برای آن‏که بتوانند در ساحت جامعه به حیات خود ادامه دهند و بقای خود را تضمین کنند، خود را پایبند به قوانین و اصول تثبیت شده‏ی جامعه نشان می‏دهند. بهترین شعارها را بر می‏گزینند، موجه‏ترین چهره‏ها را به خدمت می‏گیرند. اهداف و مقاصد و نیات‏شان را پنهان می‏کنند و خود را دلسوز اسلام و مسلمانان جلوه می‏دهند. حتی شاید با پیرایه و ظاهرنمایی‏هایی به نام اسلام به مبارزه با اسلام ناب برخیزند. روزگار علی علیه‏السلام نمونه‏ی روشنی از ظهور چنین فتنه‏هایی است. معاویه که تا آخرین لحظات، از دشمنی با اسلام دست بر نمی‏داشت و در آخرین دقایق اسلام آورد، در رویارویی با علی علیه‏السلام، از اسلام دم می‏زند، از شریعت نبوی سخن می‏راند و با تبلیغات (عوام فریبی) خود را مدافع دین خدا وانمود می‏سازد. علی علیه‏السلام در پاسخ به نامه‏ای از معاویه که در آن خود را از یاوران رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آلهبرشمرده بود، چنین می‏فرماید:

اَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ اَتَانِی كِتَابُكَ تَذْكُرُ فِیهِ اصْطِفَاءِ اللّهِ مُحَمَّدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله و تأيِیدَهُ اِيّاهُ بِمَنْ اَيَّدَهُ مِنْ اَصْحَابِهِ. فَلَقَدْ خَبَّأ لَنَا الدَّهْرُ مِنْكَ عَجَبا. اِذْ طِفقْتَ تَخْبِرنَا بِبَلاءِ اللّه تَعالَی عِنْدَنَا وَ نِعمَتِهِ عَلَيْنَا فِی نَبِيّنَا.1

اما بعد، نامه‏ات به من رسید. در آن نوشته بودی که خداوند محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله، را برای دین خود اختیار کرد و او را به کسانی که خود نیرویشان داده بود، یاری کرد. روزگار شگفت چیزی را از ما نهان ساخته بود و تو اکنون آشکارش ساختی. می‏خواهی ما را از نعمتی که خداوند به ما ارزانی داشته و پیامبر خود را به میان ما فرستاده است، خبر دهی؟!

مولا علی علیه‏السلام در نامه‏ای دیگر در پاسخ معاویه که آن حضرت را به قرآن دعوت کرده بود ـ حال آن‏که معاویه با ظاهر و باطن قرآن در ستیز بود، نوشت:

وَ قَدْ دَعَوْتَنَا اِلَی حُكْمِ الْقُرْءاَنِ وَ لَسْتَ مِنْ اَهْلِهِ، وَ لَسْنَا اِيَّاكَ اَجَبْنَا وَ لَكِنَّا اَجَبْنَا الْقُرْءاَنَ فِی حُكْمِهِ.2

تو ما را به حکم قرآن فرا خواندی، حال آن‏که خود اهل قرآن نیستی. ما دعوت تو را اجابت نکردیم، بلکه حکم قرآن را گردن نهادیم.

آری، معاویه همان است که آن هنگام که حکومت خود را در معرض سقوط دیدند، با هم‏دستی عمرو عاص قرآن‏ها را بر نیزه کردند و سپاه علی علیه‏السلام را به قرآن فرا خواندند آن گاه گروهی جاهلان خُرد مغز (خوارج) بدان فریفته شدند و یاری علی علیه‏السلام را وانهادند. علی علیه‏السلام در کلامی دردمندانه، این صحنه را چنین بازگو می‏نماید:

آیا آن‏گاه که از روی حیله‏گیری و فریب و مکر و نیرنگ قرآن‏ها را برافراشتند، شما نگفتید که اینان برادران و هم‏کیشان ما هستند که به کتاب خدا پناه برده‏اند؟ و از ما می‏خواهند که خطاهای گذشته‏ی آن‏ها را ببخشایم و مصلحت آن است که از آنان بپذیریم و اندوه از دلشان بزداییم؟ من به شما گفتم که این کاری است که بیرونش ایمان است و درونش تجاوز و ستم. آغازش رحمت و مهربانی است و پایانش پشیمانی.3

ایشان آن زمان که شورش و غوغای نهروانیان برخاسته بود و جاهلانه به آیه‏ی قرآنی «لاحکم الا للّه» استناد می‏جستند، چنین فرمود:

کلمةُ حق یراد بها الباطل؛ این سخن حقی است که به آن باطلی خواسته شده است.

بلی، غدر و مکر خصیصه‏ی چنین فتنه‏جویانی است که بسیار مواقع لباس زیبای اسلام‏خواهی و حق‏طلبی را در بر کرده‏اند و به پیش می‏تازند. خود را هوشمند و با کیاست و سیاست‏دان می‏دانند و می‏خوانند و غالب مردمان ناآگاه نیز آنان را این‏گونه می‏پندارند. علی علیه‏السلام در توصیف ایشان می‏فرماید:

وَ لَقَدْ أَصْبَحْنا فِی زَمَانٍ اِتَّخَذَ اَكْثَرُ اَهْلِهِ الْغَدْرَ كَيْسا وَ نَسَبَهُمْ اَهْل الْجَهْلِ فیهِ اِلَی حُسنِ الْحیلَةِ مَا لَهُمْ؟ قَاتلَهُمُ اللّه!4

ما در زمانی زندگی می‏کنیم که بیشتر مردمش بی‏وفایی و غدر را گونه‏ای کیاست می‏شمارند و نادانان نیز چنین مردمی را زیرک و کارگشا می‏خوانند. اینان چه سودی می‏برند؟ خدایشان نابود کند.

ادامه نوشته

عاشورای انقلاب: "بررسی الفاظ فتنه و علل آن در قرآن 4 "قسمت پایانی

 

نتیجه گیری:

با توجه به آیات ذکر شده می¬توان نتایج جالبی را کشف کرد نتایجی که شاید در آینده کارساز و مثمرثمر واقع شودلازم به ذکر است مطالب این قسمت به صورت خلاصه امده است و به همین دلیل از بیان ایات خود داری شده

1-فایده استفاده این لفظ در اتفاقات اخیر:

اين روزها شکل، ادبیات و قالب معارضه با خط انقلاب و نوع برگزاری تجمعات و نوع شعارها به گونه‌اي تغيیر پيدا كرده که تلاش دارد شعارها و نمادهای خط انقلاب را به نفع خود مصادره کند. با وجود اين تغييرات، اين روزها خط نفاق را همچنان هم مي توان شناخت چون نفاق و دروغ‌هاي آنان در استفاده از شعارها و نمادهای انقلابی به قدري بزرگ هست که نتوان بر آن پرده پوشید.در اين ميان اما نیاز است تا خط انقلاب و مدافعان امام و ارزشهای انقلاب نیز به تناسب، شعارهای خود را تغییر دهند و تک آنها را با پاتک قویتر عملیات روانی پاسخ دهيم. در اتفاقات اخیر گروه جنجال¬گران و گردانندگان فتنه کلید واژهایی داشتند که جهت استعمال سریع¬تر، تبیین آسان در ذهن مردم و ..... برای تلقین مفاهیم غلط از آنها استفاده می¬کردند از جمله آن الفاظ می¬توان به موج سبز ، دروغگو، 72 شهید، آزادی، جمهوری ایرانی اشاره کرد که کارساز نیز بود و در ذهن مرد بسیار اثرگذار بود.اتفاقایی که در بین این حوادث افتاد، وارد شدن لفظ فتنه بر سر زبان دوستاران نظام بود که هر حرکت از جناح مخالف را با لفظ فتنه محکوم می¬کرد و شخص اعمال کننده را فتنه¬گر می¬نامیدند و در حقیقت لفظ فتنه کلید واژه ی بود برای مقابله با کلیدواژهای منفی و محکومیتی بود از طرف مردم برای فعالیت¬های ضد نظام و اشخاصی که این فتنه¬ها را طرح می¬کردند.

2) جنگ نرم

آنچه که می¬توان از بعضی آیات استخراج کرد این است که فتنه سوء استفاده کردن از افکار کوتاه و فهم¬های پایین و غیاب پیامبران یا افراد با تفکر بالا صورت می¬گیرد که می¬توان همان نام جنگ فرهنگی و یا جنگ نرم را بر آن نهاد که طبق آیه217. بقره از جنگ با مشرکان بدتر است چرا که سنگر جنگ با تجهیزات نظامی پشت دیوارهای کشور است ولی سنگر در جنگ نرم داخل خانه خودمان و گاهی همراه با خودمان است زخمی و مجروهین و کشته¬شدگان جنگ با افتخار ازشان یاد می¬شود و شهید و جانبار نامیده می¬شوند ولی مغلوب شدگان جنگ نرم جانی، قاتل، ضد نظام و معتاد نامیده می¬شوند در جنگ با توپ و تانک شروع جنگ از اولین شلیک آغاز می-شود و سپس پیروزی به ارمغان می¬آید ولی جنگ با فرهنگ ابتدا شکست را داخل کشور می¬کند و ما تازه متوجه می¬شویم جنگی بوده است در جنگ با آتش توپ و تانک دشمن مورد هدف است و جنگ نرم فرهنگ بیگانه، اعتیاد و نیروهای خودی باید هدف قرار بگیرند.می¬توان از مصادیق جنگ نرم در تاریخ به قصه هارون و گوساله سامری اشاره کرد و از مصادیق عملیش می-توان از دین برگرداندن افراد با ایمان و یا به تأویل بردن آیات متشابه توسط یهودیان اشاره کرده در سوره ................ و سوره مائده 41 مورد بحث قرار گرفت و این جا است که مسلط شدن کفر را می¬توان به شکل دیگری معنی گردد آن مسلط شدن فرهنگ کفر است بر دین ما و فرهنگ اسلام.

ادامه نوشته

عاشورای انقلاب: "بررسی الفاظ فتنه و علل آن در قرآن 3 "

تفسير اطراف کلمه فتنه: (101)

« ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا ثُمَّ جاهَدُوا وَ صَبَرُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ . »

كلمه « فتنه » در اصل به معناى بردن طلا در آتش براى آزمايش بوده سپس در همه آزمايش‏ها و شكنجه‏ها بكار رفته، و اين جمله ناظر به شكنجه‏هايى است كه مؤمنين صدر اسلام در مكه از قريش مى‏ديدند چون مشركين مكه مؤمنين را آزار مى‏دادند تا شايد از دينشان برگردند، و بدين منظور انواع شكنجه‏ها را در باره آنان روا مى‏داشتند حتى چه بسا كه يك فرد مسلمان در زير شكنجه كفار جان مى‏داد، هم چنان كه عمار و پدر و مادرش را شكنجه كردند پدر و مادرش در زير شكنجه آنان جان دادند، و عمار به ظاهر از دين اسلام بيزارى جست و به اين وسيله جان سالم بدر برد، و آيات سابق بطورى كه در بحث روايتى خواهد آمد در اين باره نازل شد. [ه جميل به مهاجرانى كه جهاد نموده صبورى كردند] پس جمله « ثُمَّ إِنَّ رَبَّكَ لِلَّذِينَ هاجَرُوا مِنْ بَعْدِ ما فُتِنُوا » وعده جميلى است كه به مهاجرين مى‏دهد كه بعد از شكنجه‏ها مهاجرت كردند، و در قبال تهديدى كه به ديگران كرده و خسران تام را نويدشان داده مؤمنين را به مغفرت و رحمت در قيامت نويد مى‏دهد.البروج آیه 10

إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُواْ المُْؤْمِنِينَ وَ المُْؤْمِنَاتِ ثمُ‏َّ لَمْ يَتُوبُواْ فَلَهُمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَ لهَُمْ عَذَابُ الحَْرِيقِ(10) .( 102)

كسانى كه مردان و زنان باايمان را شكنجه دادند سپس توبه نكردند، براى آنها عذاب دوزخ و عذاب آتش سوزان است! (103)

تفسير اطراف کلمه فتنه: (104)

« إِنَّ الَّذِينَ فَتَنُوا الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ ثُمَّ لَمْ يَتُوبُوا فَلَهُمْ عَذابُ جَهَنَّمَ وَ لَهُمْ عَذابُ الْحَرِيقِ » كلمه « فتنه » به معناى محنت و شكنجه است ، و جمله « الَّذِينَ فَتَنُوا ... » عام است، شامل اصحاب اخدود و مشركين قريش كه گروندگان به رسول خدا (ص) را شكنجه مى‏دادند، و زن و مردشان را در تنگنا قرار مى‏دادند، تا از دين اسلام به دين آنان برگردند مى‏شود.النساء آیه 101

وَ إِذَا ضرََبْتُمْ فىِ الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكمُ‏ْ جُنَاحٌ أَن تَقْصرُُواْ مِنَ الصَّلَوةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كاَنُواْ لَكمُ‏ْ عَدُوًّا مُّبِينًا(101). (105)هنگامى كه سفر مى‏كنيد، گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد اگر از فتنه (و خطر) كافران بترسيد زيرا كافران، براى شما دشمن آشكارى هستند . (106)

تفسير اطراف کلمه فتنه: (107)

كلمه « فتنه » هر چند كه معانى بسيار مختلفى دارد، و ليكن آنچه از اطلاق آن در قرآن در خصوص كفار و مشركين معهود است، شكنجه است، يعنى كشتن و زدن و امثال اينها.قرائنى هم كه در كلام است اين معنا را تاييد مى‏كند.پس معناى آيه اين است كه اگر از كفار ترسيديد كه شما را شكنجه كنند و مورد حمله قرار دهند و به قتل برسانند، مى‏توانيد نماز را به صورت نماز خوف بخوانيد.الأعراف آیه 27

يَابَنىِ ءَادَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنهُْمَا لِبَاسَهُمَا لِيرُِيَهُمَا سَوْءَاتهِِمَا إِنَّهُ يَرَئكُمْ هُوَ وَ قَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لَا تَرَوْنهَُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ لِلَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ(27). ( 108)

اى فرزندان آدم ! شيطان شما را نفريبد، آن گونه كه پدر و مادر شما را از بهشت بيرون كرد و لباسشان را از تنشان بيرون ساخت تا عورتشان را به آنها نشان دهد! چه اينكه او و همكارانش شما را مى‏بينند از جايى كه شما آنها را نمى‏بينيد (امّا بدانيد) ما شياطين را اولياى كسانى قرار داديم كه ايمان نمى‏آورند! (109)يونس آیه 83

فَمَا ءَامَنَ لِمُوسىَ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلىَ‏ خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَ مَلَايْهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فىِ الْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ(83). (110)

در آغاز،) هيچ كس به موسى ايمان نياورد، مگر گروهى از فرزندان قوم او (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافيانش، مبادا آنها را شكنجه كنند زيرا فرعون، برترى‏جويى در زمين داشت و از اسرافكاران بود! (111)المائدة آیه 49

وَ أَنِ احْكُم بَيْنهَُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَ احْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَن يُصِيبهَُم بِبَعْضِ ذُنُوبهِِمْ وَ إِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ(49) .( 112)

و در ميان آنها [اهل كتاب‏]، طبق آنچه خداوند نازل كرده، داورى كن! و از هوسهاى آنان پيروى مكن! و از آنها بر حذر باش، مبادا تو را از بعض احكامى كه خدا بر تو نازل كرده، منحرف سازند! و اگر آنها (از حكم و داورى تو)، روى گردانند، بدان كه خداوند مى‏خواهد آنان را بخاطر پاره‏اى از گناهانشان مجازات كند و بسيارى از مردم فاسقند. (113)

ادامه نوشته

عاشورای انقلاب: "بررسی الفاظ فتنه و علل آن در قرآن 2 "

 

تفسير اطراف کلمه فتنه: (39)

فقرات اين آيه كه چهار فقره است معانى روشنى دارد، و ليكن از نظر ارتباط و وجه اتصالى كه با هم دارند خالى از اجمال نيست و سبب اصلى اين اجمال دو فقره دومى و سومى است، زيرا خداى سبحان بيان نكرده كه آن رؤيا كه به پيغمبر خود ارائه داده چه بوده، و در ساير آيات قرآنش هم چيزى كه آن را تفسير كند نيامده.و رؤياهايى كه در آيه: « إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنامِكَ قَلِيلًا وَ لَوْ أَراكَهُمْ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ » و آيه « لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ » آمده هيچيك با رؤياى در آيه مورد بحث تطبيق نمى‏كند چون آيه مورد بحث در مكه نازل شده و مربوط به قبل از هجرت است، و آن دو آيه مربوط به حوادث بعد از هجرت هستند.و همچنين شجره ملعونه هم معلوم نيست كه چيست كه خدا آن را فتنه مردم قرار داده، و در قرآن كريم شجره‏اى به چشم نمى‏خورد كه خداوند اسمش را برده سپس آن را لعنت كرده باشد.

آرى، از شجره‏اى اسم برده به نام « شجره زقوم » و آن را به وصف فتنة توصيف مى‏كند، و مى‏فرمايد:« أَمْ شَجَرَةُ الزَّقُّومِ إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ» ولى ديگر آن را نه در اينجا و نه در جاى ديگر لعنت نكرده، و اگر صرف اينكه در جهنم سبز مى‏شود و مايه عذاب ستمگران است باعث لعن آن باشد، بايد خود جهنم و عذابهاى آن همه لعن شوند، و نيز بايد ملائكه عذاب كه در حقشان فرموده:« وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا» ملعون باشند، با اينكه خداى تعالى ايشان را ستوده و ثنا گفته، آن هم‏ثنائى كه فرموده:« عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ».«قاتِلُوهُمْ يُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَيْدِيكُمْ» معلوم است كه دست مؤمنين ملعون نيست.از همه اينها معلوم مى‏شود كه مراد آيه، روشن كردن و بيان دو فقره خود يعنى « داستان رؤيا» و« داستان شجره ملعونه » در قرآن كه مايه فتنه مردم شده نيست، بلكه مقصود اشاره اجمالى است به آن دو تا، خواننده به كمك سياق تفصيل آنها را پيدا كند.و چنين صفاتى جز بر يكى از سه دسته از آنها كه شمرديم تطبيق نمى‏كند، يا مشركين، و يا منافقين و يا اهل كتاب.و بقاء و نشو و نمايشان يا از راه تناسل و زاد و ولد است، و هر خانواده از ايشان كه در ميان مردمى زندگى كنند دين و دنياى آن مردم را فاسد نموده و دچار فتنه‏شان مى‏سازند، يا از اين راه در ميان مسلمين دوام يافته و در همه اعصار آثار شوم خود را مى‏بخشند، و يا از راه پيدا شدن عقيده‏ها و مذاهب فاسد كه آنها دور آن را گرفته و ترويجش مى‏كنند، و هم چنان نسلى بعد نسل آن را پايدار نگه مى‏دارند، و در آن لانه فساد، به اسلام ضربه وارد مى‏آورند.آرى جاى هيچ ترديدى نيست كه سياق آيه اشاره به ارتباطى دارد كه در ميان دو فقره « ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ» و فقره« وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ» برقرار است، مخصوصا با دقت در اينكه قبل از اين فقره جمله« وَ إِذْ قُلْنا لَكَ إِنَّ رَبَّكَ أَحاطَ بِالنَّاسِ» قرار گرفته و آن گاه دنباله هر سه فقره جمله « وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْياناً كَبِيراً » آمده است.زيرا ارتباط اين چند فقره با يكديگر اين معنا را به خوبى مى‏رساند كه آيه شريفه در صدد بيان و اشاره به يك امرى است كه خداى سبحان به آن احاطه دارد، خطرى است كه موعظه و تخويف از آن را نكاسته بلكه بيشترش مى‏كند.با در نظر گرفتن اين جهات معلوم مى‏شود كه قضيه از اين قرار بوده كه خداى سبحان شجره ملعونه را در عالم خواب به رسول گرامى خود نشان داده، آن گاه در قرآن بيان كرده كه آن شجره‏اى كه در رؤيا نشانت داديم، و پاره‏اى از رفتارشان را در اسلام برايت ارائه داديم فتنه اسلام است.پس حاصل معناى « وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ » اين شد كه ما شجره ملعونه در قرآن را (كه تو با معرفى ما آن را شناختى و در رؤيا پاره‏اى از فسادهايش را ديدى) قرار نداديم مگر فتنه براى مردم و بوته امتحانى كه يك يك مردم در آن آزمايش گردند، و ما به همه آنان احاطه داريم.توبه آیات 47و48و49

لَوْ خَرَجُواْ فِيكمُ مَّا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَ لَأَوْضَعُواْ خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَ فِيكمُ‏ْ سَمَّاعُونَ لهَُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِالظَّلِمِينَ(47)لَقَدِ ابْتَغَوُاْ الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَ قَلَّبُواْ لَكَ الْأُمُورَ حَتىَ‏ جَاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كَرِهُونَ(48)وَ مِنْهُم مَّن يَقُولُ ائْذَن لىّ‏ِ وَ لَا تَفْتِنىّ‏ِ أَلَا فىِ الْفِتْنَةِ سَقَطُواْ وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بِالْكَفِرِينَ(49) . (40)

اگر اين منافق مردم هم در ميان شما مؤمنان بيرون مى‏آمدند جز خيانت و مكر در سپاه شما چيزى نمى‏افزودند و هر چه مى‏توانستند در كار شما اخلال و خرابى مى‏كردند، براى شما از هر سو در جستجوى فتنه برمى‏آمدند، و هم در ميان لشكر شما از آنان جاسوسهايى وجود دارد، و خدا به احوال ظالمان داناست. (41)از اين پيش (در جنگ خندق و احد) هم آنان در صدد فتنه‏گرى بودند و كارها را به تو بر عكس مى‏نمودند تا آن گاه كه حق روى آورد و امر خدا آشكار گرديد (يعنى اسلام را فتح نصيب كرد) در صورتى كه آنها كمال كراهت را داشتند . (42)و برخى از آن مردم منافق با تو گويند كه به ما در جهاد اجازه معافى ده و ما را در آتش فتنه (و گناه نافرمانى) ميفكن، آگاه باش كه آنها خود به فتنه و امتحان در افتادند و همانا دوزخ به آن كافران احاطه دارد.(43)

ادامه نوشته

عاشورای انقلاب: "بررسی الفاظ فتنه و علل آن در قرآن 1 "

با سلام به تک تک بازدیدکنندگان وبلاگ ایستگاه خدا.

با توجه به اهمیت روزهای اخیر در تاریخ انقلاب اسلامی کشور ایران  چند پست متداوم و روشنگر در خصوص مساله " فتنه و تعاریف آن در دین اسلام " در وبلاگ قرار می گیرد.امیدوارم که ارایه این مباحث موجب ارتقای افکار عمومی شود.منتظر نظرات شما عزیزان هم هستم.

بخش اول"مقاله بررسی الفاظ فتنه و علل آن در قرآن " که توسط برادر گرامی محمد شفیعی نگاشته شده است در این پست ، پیش روی شما قرار می گیرد.

مقـدمـــه

در این برهه از زمان تحقیقات سیر و مسیر جدیدی را در پیش گرفته¬ اند تحقیقات علمی حرف از ماهواره، اتم، انرژی هسته ای و تکنولوژی جدید می-زنند، تحقیقات کلامی بیاناتی نسبت به وهابیت و بهائیت و بابیت دارند، تحقیقات تاریخی حقایقی نو از تاریخ اسلام را روشن می¬کند و تحقیقات تبلیغاتی که پیشنهادهای جالبی نسبت به آینده دین، پرورش کودکان و حرمت¬شکنی¬ها دارند و ...و من نیز قصد دارم تمام تلاش خود را به کار بگیرم تا بتوانم تحقیقی داشته باشم که جزء تحقیقات نو بشمار آید وتحقیقم چنان باشد که درجامعه مفید واقع شود

موضوع تحقیق:

تحقیق پیش روی شما تحقیقی است با صغری قرآنی که شامل تفاسیر و معانی کلمه فتنه در قرآن است و کبری سیاسی که شامل استعمال کلمه فتنه در یک سال گذشته می¬شود که یک نتیجه و عبرت¬نامه برای آیندگان را منتج است که با این عنوان آورده شده: بررسی فتنه و علل آن در قرآن؟

هدف از تحقیق:

با توجه به اتفاقات سیاسی یک سال گذشته هدف از تحقیق کاملاً روشن و واضح است موج سیاسی حاگم بر کشور، سخنان مقام معظم رهبری و استعمال کلمه فتنه به بیش از حد به گمانم قابل تعمل و بررسی باشد کلمۀ که ریشه در قرآن دارد مطمئناً بی¬معنی و مفهوم نیست کلمه که در عرب به معنی آزمایش و امتحان کردن اغلب استفاده می¬شود.« آن چه از انتظار آن را لحظه شماری می¬کنید واقع نخواهد شد مگر بعد از امتحان و آزمایش سخت و از بوته امتحان جز افراد اندک پیروزمندانه بیرون نمی¬آید.»(1)

پیشینه تحقیق:

همانطور که بیان شد این مدت این لفظ بسیار استعمال شده است سخن¬رانی-های فراوانی که تیشه به ریشه فتنه¬گری می¬زدند و مقالات بسیاری که فتنه-گران را معرفی و افتضاحشان می¬کند و این فرق¬ بارزی است میان این تحقیق و تحقیقات دیگر در اینجا قصد سیاسی کمتر و کمرنگ¬تر است و بیشتر تلاش کرده¬ام.آیات را با اتفاقات روز تطبیق کنم.

طرح تحقیق:

در ابتدا ریشه، مشتقات و معنای کلمه فتنه آن در دو کتاب لغتی بررسی می¬شود.سپس آیاتی که دارای این لفظ و مشتقات این لفظ است مورد جستجو قرار می¬گیرد. و در فصل دیگر ترجمه آیات و تفسیر آنها ایراد می¬شود.و در فصل آخر رویدادهای سیاسی وخطبه حضرت علی (علیه السلام) مورد بررسی و تطبیق قرار میگیرد . ¬

 

ادامه نوشته

روشهای امر به معروف و نهی از منکر 5

شیوه کنترل

یکی دیگر از راه های تحقق معروف و انجام آن و ترک منکر، از سوی فرد یا افراد، شیوه اعمال کنترل و مراقبت بر رفتار مخاطب است، به گونه ای که خود  او بداند، که زیر نظر قرار دارد. این شیوه در حوزه های مختلف، مانند تعلیم و تربیت فرزندان و دانش آموزان و نیز کنترل افراد در جامعه و یا کارکنان در محیط کار ( برای ارتقا و افزایش کارایی و کاهش تخلفات) و ... کاربرد دارد.

اگرچه استفاده از این شیوه در تعلیم و تربیت، دقت و ظرافت بیشتری می طلبد زیرا نباید در مخاطب، احساس زندانی بودن دست دهد یا به گونه ای اعمال شود، که آزادی و اختیار و انتخاب از او سلب گردد.

جامعه شناسان در بحث رفتار کج روانه و انحراف آمیز افراد و نوع برخورد با آن، دیدگاه ها و تئوری های مختلفی ارائه کرده اند، که از جمله نظارت و کنترل اجتماعی است، برخی از آنان در توضیح مفهوم نظارت اجتماعی می گویند:

ادامه نوشته

روشهای اجرای امر به معروف و نهی از منکر 4

شیوه « ستایش»

در برخی موارد و نسبت به بعضی از افراد، آمر یا ناهی تشخیص می دهدکه اگر از خوبی های مخاطب خود، مدح و ستایش کند، او در انجام معروف یا ترک منکر، عزم و ارداه بیشتری از خود نشان می دهد و به اصلاح رفتار ناشایست خود می پردازد. به هر حال،  افراد دارای نقاط قوت و خصلت های خوبی، هستند که با انگشت گذاشتن بر روی آن ویژگی خوب، می توان آنها را  اصلاح کرد. مثلاً به کسی که اهل مروت و جوانمردی است، گفته شود: تو که آدم جوانمردی هستی و می دانی که خداوند جوانمردان را دوست دارد، چرا به این انسان مظلوم و ستمدیده کمک نمی کنی؟! یا این که دستت را روی آدم ضعیفی بلند می کنی؟

گفت: از تو کی چنین پنداشتم؟              از تو من امید دگر داشتم

در روایتی آمده است که:

ادامه نوشته

شیوه « ستایش»

در برخی موارد و نسبت به بعضی از افراد، آمر یا ناهی تشخیص می دهدکه اگر از خوبی های مخاطب خود، مدح و ستایش کند، او در انجام معروف یا ترک منکر، عزم و ارداه بیشتری از خود نشان می دهد و به اصلاح رفتار ناشایست خود می پردازد. به هر حال،  افراد دارای نقاط قوت و خصلت های خوبی، هستند که با انگشت گذاشتن بر روی آن ویژگی خوب، می توان آنها را  اصلاح کرد. مثلاً به کسی که اهل مروت و جوانمردی است، گفته شود: تو که آدم جوانمردی هستی و می دانی که خداوند جوانمردان را دوست دارد، چرا به این انسان مظلوم و ستمدیده کمک نمی کنی؟! یا این که دستت را روی آدم ضعیفی بلند می کنی؟

گفت: از تو کی چنین پنداشتم؟              از تو من امید دگر داشتم

در روایتی آمده است که:

برخی از مصادیق منکرات در ادارات

در ادامه مباحثی که درباره امر به معروف و نهی ازمنکر عنان شد در این پست به بررسی مواردی که در منکرات مطرح می شوند و خیلی وقتها توجهی به این مسایل توجهی نمی شود. امیدوارم این بحث روشنگر باشد.

۱-           رشوه

2-           اختلاس

3-           پارتي بازي و كاغذبازي و اعمال نفوذ در جريان امور (رابطه به جاي ضابطه)

4-           برخورد ناشايست با مراجعين

5-           شايعه پراكني

6-           بدحجابي و بدلباسي (استفاده از لباس مبتذل)

7-           تبعيض

8-           ورود و توزيع كتب ضاله ، نوار ، فيلم ، عكس و غيرمعمول در محيط اداري

9-           سوء استفاده از امكانات دولتي

10-      تجملگرايي و دنيا طلبي

11-      اخراج و اذيت و آزار همكاران

12-      استخدام افراد نالايق

13-      اتلاف  مال و بيت المال و خسارت به اماكن و اموال عمومي و بيت المال

14-      اسراف و تبذير

15-      نداشتن ارتباط موثر با مديران و كارمندان و عدم توجه به مشكلات و معضلات كارمندان

16-      رفتار و روش مبتكرانه مديران و دفاتر آنان با كارمندان و مراجعين

17-      كم كاري و سهل انگاري در انجام كار

18-      اختلاط زن و مرد در انجام امور كاري

19-      پرونده سازي عليه همكاران متعهد و متخصص

20-      تشريفات زياده از حد در نحوه اداره امور

21-      سفرهاي خارجي و برنامه هاي غيرضروري پر هزينه

22-      بازگذاشتن دست خويشان و ساير  نزديكان جهت دخل و تصرف در امور

23-      اعمال نفوذ در جهت كسب منافع و مزايايي براي خود وابستگان نزديك و يا گروهي

24-      استفاده خارج از حد قانون و خارج از ضوابط و امكانات و وسايل دولتي در امور شخصي

25-      عدم رعايت اصول و احكام شرعي و تكاليف ديني بصورت مشهود توسط خود ، همسر و ...

26-      اسراف و تبذير در برگزاري جلسات ، سمينارها و مراسم

27-      عزل و نصب هاي خارج از ضوابط و معيارهاي مشخص

28-      عدم حساسيت لازم نسبت به اخلاق و رفتار ، اجراي حدود و احكام شرعي ، تكاليف و وظايف ديني ، فردي و اجتماعي توسط همكاران نزديك در محيط كار و كنترل آنها

29-      تضييع حقوق قانوني و شناخته شده مردم در تصميم گيريها ، طرز برخوردها و عملكردها

30-       ارائه گزارشات غيرواقع ، غيبت ، دروغگويي و شايعه پراكني

31-   عدم توجه و رعايت ضوابط و مقررات ابلاغ شده توسط كاركنان و مسئولين

 

احیای معروفات در مراکز اداری

در ادامه بحثهایی که در زمینه امر به معروف و نهی از منکر گفته شد بد نیست از اجرای معروفات در مراکز اداری هم حرف بزنیم که روشنگرانه باشه برای عموم.البته باید عرض کنم که بحث " شیوه های اجرای امر به معروف و نهی از منکر " هنوز ادامه داره و باز در پستهای بعد این موضع رو پیگیری خواهیم کرد. انشائ ا... همچنان این وبلاگ رو دنبال کنید.

 ***************

1- تمام جلسات با قرآن آغاز گردد.

2- در وقت شرعي ظهر همه جلسات خاتمه و پس از نماز برقرار گردد.

3- كارتها ويژه تذكر به شكلي زيبا با جملاتي مطلوب تهيه و در صورت تخلف مسئولين در پاكت بسته با مهر شخصاً مفتوح فرمائيد ارسال گردد.

4- در هر اداره جلسه تفسير قرآن در نيم ساعت بدون خطوط سياسي و تنها براي آشنايي افراد و بخصوص مسئولين با قرآن داير گردد ، و از سوره هاي كوچك شروع گردد.

5- تذكرات و فرمايشات حضرت امام (ره) و حضرت مقام معظم رهبري و ... در مورد ساده زيستي و خوسازي با شيوه اي زيبا بصورت كارت چاپ و براي مسئولين ارسال گردد.

6- پخش صداي اذان با بلندگو توسط مسئولين ذيربط.

7- تابلو بسيار زيبا در مورد خودسازي ، تذكرات اخلاقي ، و ... تهيه و در مكانهاي مناسب نصب گردد.

8- برنامه هاي نماز جماعت در اداره را به شيوه اي مختصر و مفيد تنظيم تا همگام بتوانند شركت نمايند.

9- از كارمندان گمنام و موثر و مفيد تجليل بعمل آيد .

10- از طريق مختلف كارمندان را به وظايف انساني و اهميت خدمت براي خلق را آگاه نمائيم.

11- كارمندان را در چگونگي حفظ نهاد خانواده و يك زندگي منطبق با احكام اسلام آشنا نمائيد.

12- ايجاد ارتباط فرهنگي غيرحضوري از طريق كارمندان با خانواده هاي آنان برقرار گردد.

13- ازدواج آسان را تبليغ و راه حلهاي مناسب براي عملي شدن آن در نظر گرفته شود.

14- شناسايي و تهيه امكانات بالقوه براي امور ضروري كارمندان در نظر گرفته شود.

15- شوراي امر به معروف به هر طريق ممكن از خوبيهاي افراد و موسسات كتباً « و لفظاً» خصوصي و عمومي با اسم و رسم تشكر مادي و معنوي نمايد.

16- شوراها هر چند مدتي افرادي را مهمان و پذيرايي نموده و بطور دوستانه از آنان در اجراء برنامه هاي شورا كمك بخواهند.

17- به بهترين معروفها توجه بيشتري بعمل آيد و نماز و قرآن سرلوحه كار قرار گيرد .

18- از طريق شيوه هاي مختلف حجاب برتر در محيط كار مورد تشويق و ترغيب قرار گيرد .

19- تشويق و ترغيب و تذكر و ارشاد نسبت به ضرورت رعايت حقوق ديگران

20- شناسايي نيروهاي توانمند و درد آشنا و معرفي آنان براي تصدي مسئوليت هاي مختلف

21- برنامه ريزي جهت آموزش مسايل امر به معروف و نهي از منكر

22- برنامه ريزي وتبليغات مناسب و تشويق كاركنان به تقوي ، بي اعتنايي به دنيا ، مجاهدت در راه خدا ، صداقت و درستي ، برادري و ايثار ، رحم و مروت ، انفاق،حسن خلق ، حفظ بيت المال ، وقت شناسي و انضباط

23- آموزش ضمن خدمت و شيوه هاي تبليغاتي در جهت ارتباط سالم و رفتار مناسب با ارباب رجوع و همكاران مورد بررسي قرار گيرد .

24- چگونگي استفاده صحيح و مطلوب از بيت المال با توجه به آئين نامه و ايجاد يك تبليغات گسترده در محيط اداره تا جو حفظ بيت المال غالب شود .

25- ايجاد تسهيلات در انجام امور خانواده شهدا ، ايثارگران و جانبازان كه به ادارات مربوطه مراجعه مي نمايند.

26- تبليغ و حفظ ارزشهاي انقلاب و جبهه و جنگ مانند تفكر بسيجي و جهادي در محيط اداري

27- شناسايي راه حلهاي مناسب براي تسهيل و تسريع و هدايت و راهنمايي مراجعه كنندگان و دريافت و بررسي پيشنهادات و انتقادات مراجعين

28- برگزاري هرچه باشكوهتر مراسمهاي مختلف و شعائر اسلامي و ملي در محيط اداري

29- اهتمام لازم بر تحقق و اجراي فرامين حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبري

30- ملاقات عمومي هفتگي بالاترين مقام مسئول اداره مربوطه با كاركنان و مردم

با تشکر از برگزارکنندگان دوره های امر به معروف و نهی از منکر -اداره کل اموزش و پرورش شهرستانهای تهران

روشهای اجرای امر به معروف و نهی از منکر 3

5-  شیوه «فردی » و « جمعی »

گاهی آمر وناهی ، با ارتباط فردی خود با مخاطب  وتذکر زبانی به او ، می توان تاثیر گذار باشد ومعروف را محقق سازد ، یا این که از انجام منکر یا ادامه آن جلوگیری کند ولی گاه به تنها یی ، تاثیر گذار نیست ، اما اگر گروهی ، سه یا چهار نفره یا بیشتر با مخاطب گفت گو کنند موثر می افتد .

در این صورت لازم است به کل جمعی ،به امبه معروف ونهی از منکر اقدام نمایند .

ادامه نوشته

روشهای اجرای امر به معروف و نهی از منکر 2

شیوه عملی

منظور این است،که گاهی آمران وناهیان با پیبندی خود به ارزش های دینی واحکام الهی ، بهترین امربه معروف و نهی از منکر را در رفتار خود نشان می دهند ، به ویژه ،اگرازکسانی باشند که نقش الگو برای   بخش هایی ازجامعه داشته باشند . روشن است ،که اگر پدر یا مادر ی ،که خود سیگاری است ، به فرزند خود بگوید : سیگار نکش ، یا خود دروغ بگوید واز او بخواهد دروغ نگو ، یا خود نماز نخواند وازاو بخواهد که نماز بخوان ، این سخنان کم ترین اثر را در دل فرزند او می گذارد . اما اگر خود او ،همه این مسائل را رعایت کند ، شاید نیازی به امر و نهی زبانی اونیز نباشد . همین گونه است نقش معلمان ،استادان ،روحانیون ،مسوولان ومدیران کشور و...

ادامه نوشته

روشهای اجرای امربه معروف و نهی ازمنکر 1

 

برای آن که مخاطب ، معروفی را که کنار گذاشته انجام دهد و یا  اگر منکری را مرتکب می شود ، رها کند ، باید او را امر به معروف و نهی ازمنکر کرد ، روش های گوناگونی برای رسیدن به این هدف وجود دارد که مهمترین آنها عبارتند از :شیوه گفتاری-شیوه نوشتاری-شیوه عملی-شیوه مستقیم و غیر مستقیم-شیوه تدریج تکرار تداوم-شیوه ستایش و نکوهش-شیوه کنترل-شیوه یادآوری نعمتها و مسوولیتها-شیوه بیان پاداش-شیوه ارایه جایگزین-شیوه تخلیه روحی و روانی-شیوه استناد به الگوهاو شیوه تنظیم روابط.

در پستهای آینده به تدریج به تک تک این شیوه ها می پردازیم.

ادامه نوشته

هفته بسیج گرامی باد!

نقش بسیج در اشاعه امر به معروف و نهی از منکر

فرا رسیدن هفته بسیج رو به همه بازدیدکنندگان بسیجی وبلاگ ایستگاه خدا تبریک می گم.در این پست به قسمتهایی از نقش بسیج در اشاعه فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر اشاره خواهیم کرد.

براي حفظ هر جامعه از فساد و انحراف و سقوط، نظارت همگاني و در بعضي از موارد، نظارت گروهي اشخاص لازم و ضروري است تا افراد صالح بر آن چه بر جامعه مي گذارد، نظارت داشته باشند و جامعه و فرد را از «رفتن به سوي فساد و انحرافات» محفوظ نگاه دارند. بر اساس همين استدلال، از مهمترين و عظيم ترين فرايض و واجبات اسلامي امر به معروف و نهي از منکر است.
با استفاده از اين مقدمه مي توان به ضرورت ايجاد ابزارهاي «مراقبت هاي اجتماعي غير رسمي» اشاره داشت که در نظم بخشيدن به رفتارهاي اجتماعي بسيار کارآمد و مؤثرند. اين مراقبت ها صورت مي گيرند تا افراد مطابق الگوهاي رفتاري مطلوب جامعه عمل کنند و از الگوهاي نامطلوب پرهيز کنند. اگر تأملي هر چند گذرا به اين وظيفه خطير داشته باشيم، به درستي در‌خواهيم يافت که نيروي توانمند بسيج نقش مهمی در ایجاد این مسئله دارد.
از آنجايي که بسيجي رهرو راه الهي است و پيام الهي را با مدد از سيره و بيان اهل‌بيت ازقرآن دريافت مي کند و همواره در تلاش است تا وظيفه‌ي حساس اصلاح جامعه اسلامي را بر دوش بکشد و تمامي ملامت ها را با جان و دل پذيرا باشد. شايد اطاله‌ي کلام باشد که باز از وظيفه شناسي، ايثار و از خودگذشتگي بسيج در راه حفظ خط مشي ها و تداوم انقلاب سخن بگوئيم ولي درک بسيج از ضرورت سالم سازي جامعه اسلامي با انجام فريضه مهم امر به معروف و نهي از منکر عليرغم برخي بي مهري ها، از چنان ارزش و جايگاهي برخوردار است که اگر نگوييم بالاتر از فريضه جهاد مستقيم و حضور در ميدان رزم است، قطعاً همسنگ چنين جايگاهي خواهد بود.
بسيج مملوّ از رفتارهايي است که وظيفه شناسي آحاد اعضاي آن نسبت به انجام فريضه امر به معروف و نهي از منکر، دستاوردهاي درخشاني را براي جامعه انقلابي ايران رقم زده است.

ادامه نوشته

چرا امام حسین ع علت قیام خود را امربه معروف و نهی از منکر بیان می کند؟

پاسخ به این پرسش، بحث مفصلی را می‌طلبد اما آن‌چه به صورت مختصر (و مفید) شایسته است بدان بپردازیم نکات مورد اشاره در ذیل می باشد:

1. شیوع و ترويج انديشه «جبرگرايي»

معاويه و ديگر خلفاي بني‎اميه با حمايت و ترويج انديشه جبرگرایی، در جامعه اسلامي اين‌گونه تبليغ مي‎كردند كه خداوند آنان را براي خلافت برگزيده و حاكميت آنان، عطيه‎اي الهي است و به اراده خداوند حكم مي‎رانند و به خواست و مشيّت او، در امور دخل و تصرف مي‎كنند. بدين ترتيب خلافت خود را در هاله‎اي از قداست قرار داده و خويشتن را به بسياري از صفات مذهبي متصف كردند. چنانكه خودِ معاويه در نظر هواداران بني‎اميه «خليفه در زمين» و «امين و مأمون» بود و يزيد عنوان «پيشواي مسلمانان» را داشت.

مسكين دارمي، شاعر خود فروختة درباري، دربارة بيعت گرفتن براي وليعهدي يزيد چنين سروده است:

«اي فرزندان خلفاي خدا! آرام باشيد زيرا خداوند خلافت را به هر جا كه بخواهد مي‌رساند. هرگاه که صاحب منبر غربي (يعني معاويه در شام) آن منبر را فرو گذارد، يزيد، اميرمؤمنان خواهد بود.»

عبدالله بن‌همام سلولي يكي ديگر از شاعران دربار اموي، پس از مرگ معاویه، خطاب به يزيد در ابياتي اظهار مي‌دارد كه خداوند او را براي حكومت بر مسلمانان برگزيده است!
ادامه نوشته

تسلیت

شهادت حضرت ابالفضل اعباس خدای احساس به همه شیعیان تسلیت باد.

خدایا کمکمان کن به ارزشهای حسین و عاشورا وفادار بمانیم.

امر به معروف و نهی از منکر در نهضت امام حسین ع

فريضه امر به معروف و نهي از منكر تنها در تذكرات افراد عادي نسبت به بعضي گناهان جزئي خلاصه نمي‏شود، بلكه قيام بر ضد حكومت ستمگر و تلاش براي اصلاح ساختار سياسي جامعه و تشكيل حكومتي بر اساس حق و قرآن نيز از مصاديق امر به معروف و نهي از منكر است. هرگاه در جامعه‏اي اين فريضه مهم اجرا نشود و افراد در قبال پياده شدن اين امر خطير احساس مسئوليت نكنند، مرگ آن جامعه حتمي خواهد بود.
پس از رحلت پيامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، به اين تكليف مهم آن چنان كه شايسته بود عمل نشد و در نتيجه دين به ضعف گراييد و فاسقان و فاجران بر اوضاع مسلط شدند. در چنين شرايطي امام حسين (عليه السّلام) براي برپايي اين عنصر اساسي دست به قيام زد. پرسش اصلي اين مقاله نقش امر به معروف و نهي از منكر در نهضت امام حسين (عليه السّلام) است و رويكرد آن توصيفي ـ تحليلي و تاريخي است. جايگاه و اهميت امر به معروف و نهي از منكر، نقش آن در نهضت عاشورا، چيستي اصلاح و اهداف اصلاحي امام حسين (عليه السّلام) و موقعيت و زمان قيام اصلاحي از مباحث ارائه شده است.
 
ادامه نوشته

امر به معروف در واقعه عاشورای حسینی


مقدمه‌

يكي‌ از خصوصيات‌ بارز حضرت‌ سيد الشهداء (ع) در ميان‌ ائمه‌: اطهار احياي‌امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر است‌، ولي‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر آن‌ حضرت‌ با تمامي‌امر به‌ معروف‌ها و نهي‌ از منكرها فرق‌ داشت‌؛ وجه‌ فرق‌ دو جهت‌ بود:

فرق‌ اول‌: معناي‌ شايع‌ امر به‌ معروف‌ اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ به‌ نماز و روزه‌ و حج‌ وكارهاي‌ خير اعم‌ از واجبات‌ شرعي‌ يا عقلي‌ و يا مستحبات‌ امر كند.

و معناي‌ شايع‌ نهي‌ از منكر هم‌ نهي‌ كردن‌ از معاصي‌ شرعيه‌، مثل‌ شرب‌ خمر،موسيقي‌، غنا، زنا، سرقت‌ و ساير گناهان‌ شرعي‌ و قبايح‌ عقلي‌ مي‌باشد. ولي‌ ما موقعي‌ كه‌دقت‌ مي‌كنيم‌، مي‌بينيم‌ هيچ‌ معروفي‌ مهم‌تر از امر به‌ ـ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر ـ وهيچ‌ منكري‌ خطرناك‌تر از ترك‌ ـ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر ـ نيست‌.

در نتيجه‌ در برنامه‌هاي‌ امر به‌ معروف‌ يك‌ برنامه‌ ديگري‌ بنام‌ «امر به‌ امر به‌معروف‌» و «امر به‌ نهي‌ از منكر» اضافه‌ مي‌شود.

در برنامه‌ نهي‌ از منكر قسم‌ جديدي‌ به‌ نام‌ نهي‌ از سكوت‌ و ترك‌ امر به‌ معروف‌ونهي‌ از منكر و برنامه‌ ديگري‌ به‌ نام‌ «نهي‌ از امر به‌ منكر و نهي‌ از معروف‌» اضافه‌مي‌شود.

امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر دوري‌

اين‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر كه‌ به‌ خود تعلق‌ مي‌گيرد و ما آن‌ را «امر به‌ معروف‌و نهي‌ از منكر دوري‌» مي‌ناميم‌. البته‌ بر خلاف‌ دوري‌ مشهور كه‌ محال‌ از فرض‌ وجودش‌عدمش‌ لازم‌ مي‌آيد.

دور مسئله‌ ما بر عكس‌ علت‌ بقا و مانع‌ از نابودي‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكراست‌. توضيح‌ اين‌ كه‌ هر تشكيلاتي‌ اگر فقط‌ ناظر به‌ غير باشد و چنان‌ به‌ اصلاح‌مؤسسات‌ ديگر بپردازد كه‌ هيچ‌ وقت‌ براي‌ اصلاح‌ خود نداشته‌ باشد، حتماً محكوم‌ به‌نابودي‌ است‌. لذا مي‌بينيم‌ در تمام‌ كشورها قوه‌ قضائيه‌ كه‌ به‌ جنايات‌ و خيانت‌هاي‌ تمام‌اقشار مملكت‌ و ادارات‌ و مؤسسات‌ و حتي‌ قوه‌ مقننه‌ و مجريه‌ مي‌پردازد، يك‌ تشكيلاتي‌هم‌ به‌ نام‌ «دادسراي‌ انتظامي‌ قضات‌» وجود دارد كه‌ به‌ خيانت‌ها، جنايت‌ها و اتهامات‌اعضاي‌ همين‌ قوه‌ قضائيه‌ رسيدگي‌ مي‌كند كه‌ اگر ترس‌ از اين‌ دادسرا نبود در مدت‌ كمي‌به‌ قدري‌ خيانت‌ و حكم‌ به‌ ناحق‌، احقاق‌ باطل‌ و ابطال‌ حق‌ زياد مي‌شد كه‌ به‌ طور كلي‌ قوه‌قضائيه‌ متلاشي‌ مي‌شد.

هم‌ چنين‌ «سازمان‌ اطلاعات‌ و امنيت‌» هر كشوري‌ يك‌ تشكيلاتي‌ در داخل‌ آن‌درست‌ مي‌كند به‌ نام‌ «ضد اطلاعات‌» يا اسم‌ ديگر كه‌ وظيفه‌ آنها تحقيق‌ و كشف‌خيانت‌هاي‌ مأمورين‌ اطلاعات‌ مي‌باشد. نيروهاي‌ انتظامي‌ گروه‌ خاصي‌ دارند براي‌ كنترل‌مأموران‌ انتظامي‌ و جلوگيري‌ از بي‌نظمي‌ و خيانت‌ آنها و قوه‌ مقننه‌ (مجلس‌) نيز احتياج‌ به‌مؤسسه‌ و سازماني‌ دارد كه‌ مراقب‌ قوانين‌ و قانون‌گذاران‌ باشد كه‌ در كار خود خيانت‌ ومسامحه‌اي‌ نكنند كه‌ آن‌ را شوراي‌ نگهبان‌ مي‌نامند.

اصولاً هر فرد يا جماعت‌ يا دولت‌ يا مؤسسه‌اي‌كه‌ معصوم‌ نباشد از وجود يك‌نيروي‌ مراقبت‌ كننده‌ بي‌ نياز نيست‌، بلكه‌ احياناً اين‌ دور به‌ تسلسل‌ منجر مي‌شود، يعني‌آن‌ دوّمي‌ هم‌ زير سؤال‌ رفته‌ و محتاج‌ كنترل‌ از ناحيه‌ نيروي‌ سوم‌ و چهارم‌ و... مي‌باشد.ولي‌ چون‌ خارج‌ از غرض‌ ما است‌ فعلاً ما در مقام‌ بيان‌ آن‌ نيستيم‌.

ادامه نوشته